اشک اسمان
هرکی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم...
من سوالم پر پرسیدن و بی هیچ جواب مردشور شب و روز و من و این حال خراب درخت خشکم و هم صحبت کبوتر ها.... تو هم که خستگی ات رفت میپری از ما بعضی آدم ها را نمی شود داشت ، فقط می شود یک جور خاصی دوستشان داشت ! بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند که برای تو باشند یا تو برای آن ها ! اصلا به آخرش فکر نمی کنی ، آنها برای اینند که دوستشان بداری آنهم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق ، یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست … این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم در کنج دلت تا ابد یک جور خاص دوست داشته خواهند شد … . گفت : احوال ات چطور است ؟ گفتم اش : عالی است مثل حال گل ! حال گل در جنگ چنگیز مغول ! دارم از تــو حــرف می زنــم امــــا روحــت هم از نوشــــته هــایم خبــر نــدارد ایــــرادی نــــدارد یــاد تــو به نوشتــــه هــایم رنــگ می دهــد شــایــد دیگــری بخــــواند و آرام گیــــرد ذهــــن پریشــــانش… :: هیچ کس نمی فهمد پالتو با دستکش های چرم کافی نیست گاهی بیرون رفتن در این هوا دلِ گرم می خواهد :: هیچ وقت نباید به اجبار خندید ! گاهی بــاید تا نهایت آرامش گــریه کرد … لبخـــــند بعد از گریه ؛ از رنگــــین کمــــآن بعد از بـــآران هم زیبـــاتره گفت : احوال ات چطور است ؟ گفتم اش : عالی است مثل حال گل ! حال گل در جنگ چنگیز مغول ! بعضی ” آه ” ها را هر چقدر هم که از ته دل بکشی باز هم سینه ات خالی نمیشود امشب سینه ی من پر است از آن ” آه ” ها :: پـــرنــدهای.. مـــیـانِ چــشمهـایـت.. خـــوابِ “عــاشـق شــدن” مـیدیـــد ! پـلک زدی.. بـــرایِ “همــیـشه” پـــــریــــد ! خستـگی اَت را .. تـاولِ زیــر ِ انـگشتهایِ پـایـت را .. بـرایـــم سوغـاتی آورده ای ! می نشینی .. نفسی تــازه میـکنی .. و می روی ! و من .. چـشم بـه راهِ تــــو .. به نیمـکت بــودنِ خـود ادامـه مـیدهـــم ! وقـتــی بـهـ نبودنت فـکـر مـیـکـنـمـــ … بی اخـتـیـآر لـبـخـنـد مـیـزنـمــ نـمـیـدآنــی کـهـ ایـن لـبخـنـد ؛ تـلـخ تـریـن لـحـظـهـ ـی ِ زنـدگــی امــ رآ بـهـ تـصـویـر مـیـکـشـد ! :: این روزهـــا دوباره افکارم به سوی تــــو پر می کشد سنگش نزن تحمل کـــــن ! :: درخت با برگ های خشک و شاخه های شکسته هم هنوز درخت است … آدم اما “دلش که بشکند” ، دیگر آدم نمی شود ! اقـــــرار مـــی کـــنم اینــجا بــدون تــو حـتی بــرای آه کشـــیدن هـــم هــــوا کــــم اســــت . . . برای حرفی که میزنی فکر کن چون دلی که بشکند صدایش را نمیفهمی ولی نفرینش به زمین می اندازدت . اه از این تنهایی... تو به دنبال کدوم دنیایی؟؟ مثل هر خاطره ای من فراموش شدم سوختم و چیزی نگفتم شمع خاموش شدم خاطره ها رو زیر پا گذاشتی و جدا شدی ازت نشونی ندارم شبیه قصه ها شدی دیدی چه اتیشی زدی به اشیونه ی دلم نبودی و نبون تو شد تموم مشکلم ... دو خــــــــــط مـــــــــوازی در بی نهـــــــــایت به هـــــــــم خواهندرسیـــــــــد تـــــــــا بی نهـــــــــایت با تـــــــــو خواهـــــــــم آمــــــــــد ...! ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﻟﮑﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻢ ﮐﺴﯽ ﺟﺪﯾﻢ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺧﻮﺭﺩﻡ , ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ , ﺍﻣﺎ ﻧﮕﻔﺘﻢ اینجــــــــا زمیــــــــن است، قیمــــــــت یک عشق تــــــــا عشق دیگــــــــر .... یک قهــــــــر ســــــــاده است..........! همین... جــعـــبـــه ي دســـتـمــال کاغــــذی خـــالی شـــــد . . . امــــا دل مــــن نــــه... زمستـــــــــان را بـــــــــاور نكن هـــــــــواي بي تـــــــــو بودن ســـــــــردتر از اين حرفهـــــــــاست . . .!!! از یه جایی به بعد ... فاصله دیگه دور نیست ... درده ... نزدیکه ... خسته ام ... نه کوه کنده ام نه دل ... دارم جان میکنم... مرا یک شب تحمل که که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا میکنم هر شب لعنتی ... سلام مرا به غرورت برسان و بگو: بهای قامت بلندت تنهایی است ... وای از روزی که ... از دل برود همان که از دیده برفت ... هیچکس بعد از هیچکس نمرده... اما ... خیلیا بعد از خیلیا دیگه زندگی نکردن ... هیج وقت نباید به اجبار خندید ... گاهی باید تا نهایت ارامش گریه کرد ... لبخند بعد از گریه از رنگین کمان بعد از باران هم زیبا تره ... شاید اصلا امدن من اشتباه بود ...!!! نه رفتن تو ... با همین نیمه ی معمولی بساز دیر کردی ... نیمه ی عاشق ترم را باد برد ...
Power By:
LoxBlog.Com |