اشک اسمان
هرکی خوابه خوش به حالش ما به بیداری دچاریم...
"بيچاره" منم ؛ وقتي كه : تُو "چاره" باشي ... در زندگی من اتفاق هایی همیشه می افتند حتی وقتی دستشان را میگیرم دلت برای من نسوزد ؛ من عادت کرده ام که همیشه دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد • بگذر بهار ، حالم با تو خوب نمي شود پاييز حال مرا خوب مي شناسد ! صبور باش خدا . . ! گرسنه اي باقي نمي ماند شك ندارم، همين روزها ، همه سير مي شوند؛ "از زندگي. .. تقصير ما نيست ! بعضي ها خودشان ميخواهند كه يادگار شوند نه ماندگار . . اينايي كه تو خونه دلشون ميگيره! اينايي كه تا دير وقت بيدارن ! همونايي كه شبا بيدارن و صبحا خواب!... اينايي كه زود جواب زنگ ميدن اينا تنهان!! يه كم هوا شونو داشته باشين... شده ام شنبه! همه میخواهند از من شروع کنند "ترک کردن را"...! خیلی دلتنگم؛ برای نگاهش، صدایش.. دعواهایش، گیرهایش.. با من نبود اما برایش آرزوها دارم. به خاطر دوست داشتنت خجالت نکش ؛ اونی باید خجالت بکشه ، که میدونه دوسش داری اما… دوست داشتن “بلد” نیست !!! قلاب را چگونه انداختيم: از آب گل آلود هم كه ماهي گرفتند تازه بود! من كه از دريا گرفته بودم ، اما مرده بود... خنده رامعني سرمستي مكن ، آنكه ميخندد غمش بي انتهاست!! سرت گرم است ، مزاحمت نمي شوم... فقط بدان حرارت سرگرمي هايت مرا مي سوزاند !! گرمای شانه هایت را میخوام... نه برای گریه کردن... نه برای بوسیدن... فقط برای اینکه حس کنم هستی... خسته شدم از تو مجازی دلم گرفته است يا دلگيرم يا شايد هم دلم گير است نمي دانم اصلاً هيچ وقت فرق بين اينها را نفهميدم فقط مي دانم دلم يك جوري مي شود جوري كه مثل هميشه نيست دلم كه اينطور مي شود ، غصه هاي خودم كه هيچ ، غصه ي همه ي دنيا مي شود غصه ي من بعد دلم بدجور غروب زده ميشود من امشب از دلت ميرم اگرچه بي كسم تنهام يه كم ديگه تحمل كن منوباهمه ي غمهام حالا كه راضي اي ميرم اگه رفتنه تقديرم اگه اينجوري خوشحالي خداحافظ غمه شيرينم... به او بگوييد ... من هنوز به اين بي تو بودن ها عادت نكرده ام يا برگرد... يا... يا ندارد... فقط برگردد هر چند مال من نشدي ولي ازت خيلي چيزا ياد گرفتم. ياد گرفتم به خاطر كسي كه دوسش دارم بايد دروغ بگم. ياد گرفتم هيچ وقت هيچ كس ارزش شكستن غرورمو نداره. ياد گرفتم تو زندگيم هر كيو كه فهميدم دوسم داره هر روز دلشو به بهونه اي بشكنم. ياد گرفتم گريه هاي هيچكس رو باور نكنم. ياد گرفتم بهش هيچ وقت فرصت جبران ندم. ياد گرفتم هر روز دم از عاشقي بزنم ولي خودم عاشق نباشم كاش نجابتم را بهانه ي رفتنت نميكردي تا با ديدن هر هرزه اي به خودم بگويم اگر مثل او بودم نميرفت... اموختم كه لجباز باشم... ولي اطرافيانم ميگويند نه!! ولي اين را زندگي ب من اموخت ك اگر همه جا كوتاه بيايم مرا احمق فرض ميكنند... اموختم بي رحم باشم... ولي اطرافيانم ميگويند:نه؟؟ ولي اين را زندگي ب من اموخت ك اگر مهربان باشم ازمن سوء استفاده ميشود... گاهي آنقدر دلم از زندگي سير ميشود كه مي خواهم تا سقف آسمان پرواز كنم و رويش دراز بكشم آرام و آسوده مثل ماهي حوضمان كه چند روزيست روي آب است ! بعضي وقتها غرور بي جا باعث جدايي خيلي رابطه ها ميشه . . . دلم یک نفر غریبه می خواهـد .. بیاید بنشیند فقط سکوت کند من هی حرف بزنم بزنم و بزنم تا کمی کم شود از این همه بار ... بعد بلند شود و برود نه نصیحتی نه ... انگار نه انگار ... درد داره؛ يكي ميشه همه ي زندگيت! ولي هيچ جاي زندگيت حضور نداره... از اون گله نكن وقتي تو جا خالي دادي اون بغلم كرد تا زمين نخورم خندهام ميگيرد ناراحت نشو خندهدار است خب گوش كن به دنيا ميآيي دلت را ميشكنند و دل ميشكني از دنيا ميروي به همين سادگي...! بفـهـــم لعنـتـــي... يـكبـــــار هـــم بفـــهـم!!! ايــن اسمــش "قلـــب" اســت... همـــان كه در دستــــت بـازيـــش مـــي دهــــي را مــي گويـــم... عروســـكت! اسمــش "قلــــب" اســـت... مــي تپيـــــد قـبــــل تــــو! رنـــگ داشــــت ! اميــــد داشــــت... "تــــــو" ســـردش كــردي سـنگــــش كـــــردي تـنگـــــش كــــردي .... ديـــــگر نـفــــس نـــدارم! پــــــــــس بـــــــــده ... مـــــــن قـلبــــــــــم را مــــــي خـــــواهـم؟؟؟؟ آخ عشقم چه زيبا اجرا ميكني... خط به خطه تمام گفته هايم را... خواسته هايم را... منتها براي ديگري. کفش هم اگر تنـــگ باشد، زخم میکند وای به وقتی که دل، تنگ باشد! هر وقت كه پيام ميدي “حالت چطور است؟” مينويسم دلتنگم بد جوري.. ديگر طاقت دوري ندارم, چرا لحظه ديدار نزديك نمي شود, چرا؟ مكث ميكنم صفحه را پاك ميكنم واز سر مينويسم “خدا را شكر خوبم اينجا همه چي آرومه تو چطوري؟”
Power By:
LoxBlog.Com |